- دوشنبه، 29 بهمن 1397
- Monday 18 February 2019
آفتاب اقتصادی- الهام علائی: اقتصاد ایران در حال حاضر با چالشهای مختلفی در بخشهای گوناگون اقتصادی مواجه است. بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند که سیاستهای اقتصادی کشورمان چه در بحث کلان و چه در اقتصاد خرد دارای کاستیهای اساسی است که باید مورد ارزیابی و مدیریت قرار گیرد؛ چرا که در غیر این صورت، جبران صدمات ناشی از سوء مدیریت این مشکلات بسیار دشوار و تا حدودی غیرممکن خواهد دبود. آفتاب اقتصادی در خصوص مشکلات ساختاری موجود در اقتصاد کنونی ایران و راهکارهای مرتفع ساختن آنها گفتوگویی اختصاصی با مهدی پازوکی، کارشناس اقتصادی صورت داد که در ادامه آن را میخوانید:
مشکلات اساسی اقتصاد ایران در حال حاضر به کدام حوزهها مربوط هستند؟
یکی از مشکلاتی که امروز اقتصاد ایران با آن مواجه است، چالشهایی است که پیش روی اقتصاد قرار گرفته؛ چالشهایی مانند بحران آب، محیط زیست، بیکاری، صندوقهای بازنشستگی و.... به باور من، اقتصاد ایران در شرایط فعلی به اصلاحات اقتصادی نیاز دارد و هرچه این اصلاحات اقتصادی بیشتر به تعویق بیفتد، جامعه برای اجرای آنها با هزینههای بیشتری مواجه خواهد شد.
رشد اقتصادی در کشور ما چگونه است و آیا بهبود خواهد یافت؟
اکنون در برنامه ششم اقتصادی کشور، قرار است که نرخ رشد اقتصادی هشت درصد باشد. دستیابی به این نرخ رشد هشت درصدی نیازمند الزاماتی است و خود به خود اتفاق نخواهد افتاد. این الزامات شامل الزامات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و اگر این الزامات اتفاق نیفتد، در بلندمدت اقتصاد ایران دچار مشکل میشود. اقتصاد ایران حتی توان نرخ رشد بالاتر از هشت درصد را نیز داراست، اما باید فضای کسب و کار در ایران برای دستیابی به این نرخ رشد مهیا شود. متاسفانه طی سالهای ۹۰ تا ۹۵ نرخ رشد سرمایهگذاری در کشورمان به طور متوسط منفی است. این در حالی است که برای رسیدن به نرخ رشد هشت درصد نیازمند حداقل رشد سرمایهگذاری ۱۸ درصد هستیم. برای دستیابی به این هدف نیز باید اصلاحات اقتصادی در کشور صورت گیرد. اگر با روند موجود ادامه دهیم، قطعا نرخ رشد اقتصادی ما زیر چهار درصد خواهد بود. همچنین برای حل مشکل بیکاری در اقتصاد ایران نیازمند افزایش نرخ سرمایه گذرای در اقتصادمان هستیم. در صورتی که نرخ رشد سرمایهگذاری تا سال ۱۴۰۴ به طور متوسط به ۱۸ درصد برسد، آنگاه قطعا نرخ تولید ملی افزایش مییابد و به دنبال آن نرخ رشد اقتصادی بهبود مییابد و در نتیجه رفاه ملی افزایش خواهد یافت.
راهکار دستیابی به چنین نرخ رشدی چیست؟
ما برای دستیابی به این هدف به مجموعه سیاستهای اقتصادی هماهنگ نیاز داریم و با تشتت آرا نمیتوان کاری از پیش برد. اگر در سیاستهای کلان اقتصادی، مجموعه حکومت (یعنی قوه مقننه، قوه قضائیه، قوه مجریه و مقام رهبری) به یک تصمیم واحد برسند، قطعا نیل به این رشد اقتصادی به راحتی امکان پذیر خواهد بود. بهعنوان مثال، برجام اتفاقی بود که حاصل تصمیم مشترک مجموعه حکومت بود و اگر ما برجام را نپذیرفته بودیم، اکنون ناچار به فروش نفت در قبال گرفتن غذا بودیم. بنابراین اکنون برای حل مشکلات اقتصادی کشور نیاز به یک برجام اقتصادی داریم. این برجام اقتصادی با دموکراسی و رفراندوم ایجاد نمیشود، بلکه توسط تصمیمگیری واحد مجموعه حکومت حاصل میگردد. برای اینکه حکمرانی خوب یا
good governance تحقق یابد، نظام تصمیمگیری کلان اقتصادی کشور باید هزینه اصلاحات را بپذیرد.
آیا پرداخت یارانهها به شکل فعلی در اقتصاد ایران به صلاح است و اگر قرار بر حذف بخشی از آنها باشد، این کار باید چگونه صورت گیرد؟
در حال حاضر، حدود ۹۶ درصد از مردم ایران یارانه دریافت میکنند و با این سیستم نمیتوان انتظار عدالت اجتماعی را داشت چرا که یارانه به برخی افرادی پرداخت میشود که نه تنها نباید به آنها یارانه داده شود، بلکه باید از آنها مالیات نیز گرفته شود. در مورد پرداخت یارانه، تاکید دارم که فقط و فقط باید به سه دهک پایین درآمدی کشور پرداخت شود که حدود ۱۰ میلیون نفر از این افراد شناخته شدهاند و تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی هستند. از آنجا که هر دهک در جمعیت کشور ما شامل هشت میلیون نفر میشود، این سه دهک پایین در آمدی ۲۴میلیون عضو دارند. باقیمانده این افراد کمدرآمد نیز باید با مراجعه به کمیته امداد و انجام ثبت نام، راستی آزمایی شوند و پس از آن یارانه به آنها پرداخت شود. همچنین یارانه این افراد باید افزایش یابد و به دو یا سه برابر برسد.
راهکار فوری برون رفت از مشکلات کنونی در اقتصاد ما چیست؟
دولت باید در این راستا عزم خود را جزم کند. در حال حاضر، حدود ۶۰۰ هزار میلیارد تومان پروژه عمرانی نیمه کاره در کشور وجود دارد که خیلی از این پروژهها براساس فشار و لابی نمایندگان مجلس به دولت و جامعه تحمیل شده است. اگر نمایندگان هیچ پروژه جدیدی را به پروژههای نیمه کاره قبل اضافه نکنند، حداقل ۲۵ سال طول خواهد کشید که این پروژهها تمام شوند. بنابراین به باور من، اقتصاد ایران به یک انضباط اقتصادی نیازمند است؛ چرا که در شرایط فعلی اقتصاد ما به شدت از بیانضباطی رنج میبرد. برای اینکه انضباط پولی در سیستم بانکی، انضباط مالی در سند بودجه و انضباط اداری در سیستم اداری اجرا شود، باید نظام تصمیمگیری کلان اقتصاد کشور اصلاح شود. بهعنوان مثال، مجموعه حکومت باید به این نتیجه برسد که یارانه هدفمند شود، چرا که هنوز هدفمندسازی یارانهها در کشور انجام نشده است.
آیا قیمت کنونی حاملهای انرژی متناسب با وضعیت اقتصادی کشور است؟
باید دانست که با سیاست تثبیت قیمت نمیتوان جلو تورم را گرفت. قیمت حاملهای انرژی در دولت آقای روحانی طی چهار سال گذشته، ۴۰درصد کاهش یافته است! مطابق گزارش بانک مرکزی، متوسط نرخ تورم سالیانه ایران ۱۰ درصد است و یعنی تورم ایران از چهار سال پیش تاکنون ۴۰ درصد افزایش یافته است. در واقع اگر قیمت بنزین در حال حاضر ۱۴۰۰تومان بود به معنی ثابت بودن این نرخ است، در حالی که این چنین نیست. بنابراین باید دانست که اقتصاد فرمان و دستور نمیپذیرد و با مقوله اقتصاد باید کارشناسانه برخورد کرد. هنگامی که سرمایهگذاری کاهش پیدا میکند و نرخ رشد و تولید متناسب با نرخ رشد نقدینگی نیست، تبعات آن گریزناپذیر خواهد بود. درحال حاضر ۱۵۰۰ تریلیون تومان نقدینگی در کشور ما وجود دارد که اگر ۱۰ درصد آن وارد بازار ارز یا سکه یا مسکن شود، این بازارها را دگرگون میکند.
پرهیز از افزایش تورم در شرایط کنونی چگونه امکان پذیر خواهد شد؟
راه مبارزه با تورم، سیاست پولی مناسب است نه تثبیت قیمت. به عنوان مثال، هنگامی که آقای روحانی دولت را تحویل گرفت، قیمت دلار در بازار آزاد ۳۶۰۰ تومان بود. دولت یازدهم ارز را سرکوب کرد و اجازه افزایش قیمت را به آن نداد؛ تا مردادماه سال ۹۶ قیمت ارز همچنان حدود ۳۶۰۰ تومان بود. اما به دلیل وجود تورم در مورد سایر کالاها، قیمت واقعی ارز افزایش یافته بود. من با شوک درمانی در اقتصاد مخالف هستم، اما اگر دولت به شکل تدریجی هر سال قیمت بنزین و ارز را افزایش میداد، اینگونه بحران در اقتصاد ما ایجاد نمیشد. اقتصاد مجموعهای از بازارها شامل بازار کالا و خدمات، بازار نیروی کار، بازار سرمایه، بازار پول و ... میباشد. حال اگر عدم تعادل در یک بازار اتفاق بیفتد، در سایر بازارها تاثیر آن قابل مشاهده است.
سرنوشت بازار ارز چه خواهد بود؟
در حال حاضر، دولت نرخ ارز اسمی را ثابت نگه داشته، درحالی که نرخ ارز واقعی کاهش یافته است زیرا هنگامی که تورم در کشور وجود دارد، باید با توجه به مابهالتفاوت نرخ تورم داخلی و نرخ تورم خارجی، به طور تدریجی و سالیانه ارز تعدیل شود. من معتقد به یکسانسازی نرخ ارز هستم، اما متاسفانه این یکسانسازی صورت نمیگیرد چون ما با متغیرهای اقتصادی برخورد سیاسی میکنیم اما اقتصاد فرمان نمیپذیرد. قیمت ارز در بازار ارز توسط عرضه و تقاضای ارز تعیین میشود. هر عاملی که موجب اخلال در بازار چه در بخش عرضه و چه در بخش تقاضا شود، منجر به افزایش قیمت ارز خواهد شد.
تجارت بینالملل ایران درحال حاضر در چه شرایطی قرار دارد؟
برجام موجب بهبود تعامل ما با جهان در همه زمینهها شده بود، اما متاسفانه یک هفته پس از آن ما با پرتاب موشک به جامعه بینالملل سیگنالهایی ارسال کردیم که بر تجارت یا شرکتهای غربی تاثیر گذاشت. سیاست دفاعی ما باید با سیاست اقتصادیمان هماهنگ باشد و هیچکس مخالف مستقل بودن کشورمان نیست، اما این استقلال با منطق به دست میآید بنابراین تعامل با سایر کشورها لازمه موفقیت در زمینههای مختلف است. لازم به ذکر است که به اعتقاد من، وزارت خارجه ایران در زمینه سیاست خارجی به شدت ضعیف عمل کرده است. علیرغم عملکرد موفق آقای ظریف در برجام، اما مدیریت وزارت خارجه دارای اشکال است. دیپلماتهای ما باید وظایف و مسئولیتهای خود را بهتر اجرا کنند. ما باید بیاموزیم که جهان مدرن را اندیشههای مدرن اداره میکند نه ابزارهای مدرن. با یک مدیریت سنتی نمیتوان یک جامعه صنعتی را اداره کرد.
درمان اقتصاد ایران چگونه محقق خواهدشد؟
اقتصاد کشور ما بیمار است و باید جراحی شود. همان طور که میدانید جراحی یک بیمار همراه با خونریزی و درد و رنج خواهد بود. جراحی اقتصاد نیز از این قاعده مستثنی نیست و آسیبها و چالشهای خود را به همراه دارد که گریزناپذیر است. به باور من، دو سال پیش برای اصلاحات اقتصادی زمان مناسبتری بود و اکنون نسبت به دو سال آینده زمان بهتری خواهد بود و در صورت عدم اجرای این اصلاحات، کشور در بلندمدت دچار مشکل خواهد شد.
تاثیر تحریمها بر اقتصاد ما چیست و چگونه میتوان این آثار را کاهش داد؟
تحریمها موجب شده که مبادلات ارزی کشور ما دچار مشکل باشد و ناچار به تجارت با کشورهایی هستیم که جایگاهی در اقتصاد جهان ندارند. به عنوان مثال اتیوپی، تانزانیا و همه کشورهای آفریقایی منهای آفریقای جنوبی در حد و اندازههای اقتصاد ایران نیستند. احتمالا اتفاقی که اکنون در مورد تجارت با این کشورها روی میدهد این است که ما به آفریقا نفت میدهیم و در ازای آن کالا وارد میکنیم. میتوان گفت که حجم صادرات همه قاره آفریقا به اندازه حجم صادرات آلمان نیست. بنابراین به باور من، امروز ما باید دو اولویت را در مورد تجارت بینالملل در نظر بگیریم؛ اتحادیه اروپا به عنوان اولویت اول و آلمان و فرانسه به عنوان اولویت دوم. چرا که فرانسه عضو شورای امنیت است و در این شورا تاثیرگذار است. آلمان نیز که اولین قدرت اقتصادی اتحادیه اروپا و چهارمین قدرت اقتصادی جهان است. خانم مرکل یکی از بهترین رهبران جهان در قرن ۲۱ است و دنیا به نیکی از این زن یاد خواهد کرد. چرا که آنگلا مرکل توانست به تجربه موفق خصوصیسازی را پس از ادغام آلمان شرقی و غربی دست یابد. عربستان سعودی که اکنون شریک ما در منطقه است، با کانادا، استرالیا، ژاپن، آمریکا و اروپا درحال بهبود روابط است زیرا ۹۰درصد تولید ناخالص جهان توسط این کشورها انجام میشود. ما باید بدانیم که منافع ملی ایران در تجارت با شرکای اقتصادی قوی است و هرچه بیشتر بتوانیم با ایتالیا، فرانسه، آلمان، اسپانیا و بریتانیا تعامل داشته باشیم، اقتصاد کشورمان قدرتمندتر خواهد شد.
چرا این تعامل با قدرتهای اقتصادی به نحو مطلوب برقرار نمیشود؟
ریشه این مسئله در عدم شناخت برخی از مقامات سیاسی کشور ما از دنیاست. به نظر من، نمایندگان مجلس در عین حال که زحمات بسیاری متحمل میشوند، اما کشورهای دنیا را به خوبی نمیشناسند. بنابراین ارتباط ما باید در کشورهایی افزایش یابد که حرفی برای گفتن در اقتصاد بینالملل دارند. به عنوان مثال میتوان به سیستمهای متفاوت حکمرانی در کره شمالی و کرهجنوبی اشاره کرد. هر چند کرهجنوبی نیز کشور ایدهآلی محسوب نمیشود اما در مقابل کره شمالی قابل دفاع است چرا که کره شمالی با وجود داشتن بمب اتم و حکومت بسته، دارای تولید ناخالص ملی ۵۰ میلیارد دلار است و با مشکلات اقتصادی بسیار زیادی مواجه است. این در حالی است که تولید ناخالص ملی کرهجنوبی ۱۰۲۰ میلیارد دلار است، سالیانه ۲۰۰ میلیارد دلار صادرات صنعتی دارد و جزو ۱۵ اقتصاد برتر جهان است. لازم به ذکر است که در سال ۱۹۷۶ میلادی، درآمد سرانه ما ۵/۲ برابر کرهجنوبی بود، اما امروز درآمد سرانه کرهجنوبی سه برابر ماست. دلیل این مسئله نیز سیستم حکمرانی خوب و طی کردن مسیری است که منافع اقتصاد ملی آنها را تامین میکند. کشور ما به صورت بالقوه قطعا میتواند از کرهجنوبی بهتر باشد و این در صورتی محقق خواهد شد که منطقی بیندیشیم و عمل کنیم. باید فضای سرمایهگذاری داخلی و خارجی در کشور مهیا باشد. برای افزایش نرخ رشد اقتصادی ایران، تنها دو راهکار وجود دارد، یا باید منابع سرمایهگذاری فیزیکی ما افزایش پیدا کند یا بهرهوری در اقتصادمان بالا رود. برای افزایش منابع سرمایهگذاری فیزیکی نیاز به سرمایهگذاری خارجی داریم و برای افزایش بهرهوری به دانش فنی و انتقال تکنولوژی نیازمندیم. از سوی دیگر، اقتصاد ایران دو مزیت عمده دارد که باید از آنها به بهترین نحو ممکن بهره ببریم؛ یکی از این مزایا، انرژی ارزان و دیگری نیروی کار تحصیلکرده و ارزان است. بنابراین اقدامات ما باید در راستای جذب سرمایههای خارجی باشد، به گونهای که سرمایههای درون کشورمان نیز به کشورهای دیگر تزریق نشود و شاهد اصلاح فضای کشور و پرهیز از تندروی در حوزههای مختلف باشیم. تعادل بهترین گزینه در تعاملات بینالمللی است.