- چهارشنبه، 6 اسفند 1399
- Wednesday 24 February 2021
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: استاندار سابق استان مرکزی، از اعضای هیئت رئیسه و در یک دوره نائب رئیس هیئت مدیره بنیاد باران که پیش از این در
3 مهر 1379 بهمدت 3 سال و 8 ماه و 2 روز در دولت اصلاحات استاندار استان
ایلام بود. در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مسئولیت امور استانهای ستادهای محمدرضا عارف را برعهده داشت. وی همچنین از 5 تیر 1382 بهمدت 2 سال و 3 ماه
بهعنوان استاندار چهارمحال و بختیاری منصوب شد. معاونت سیاسی استانداری
همدان و سمنان نیز در کارنامه وی دیده میشود. در اواسط دهه 60 مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامیسیستان و بلوچستان و از موسسین جهاد دانشگاهی این استان بود. در اردیبهشت ماه 94 از سوی دولت یازدهم به عنوان استاندار استان مرکزی منصوب شد و در مهرماه 96 جای خود را به سیدعلی آقازاده داد و در نهایت در جلسه چهارشنبه 10 آبان دولت، به عنوان استاندار جدید یزد منصوب شد.
محمود زمانی قمیبه عنوان سیزدهمین استاندار یزد در سیزدهمین روز از هشتمین ماه سال 1396، پس از انقلاب معارفه شد و میرمحمدی اردکانی بعد از 4 سال و 5 روز جای خود را به نخستین استانداری دارد که با سه سابقه استاندار بودن در استانهای ایلام، چهارمحال و بختیاری و مرکزی، نخستین کسی باشد که به عنوان نماینده عالی دولت منصوب میشود و سابقه استاندار بودن دارد. این در حالی است که تا پیش از زمانی قمی؛ میرمحمدی اردکانی از منابع طبیعی، فلاح زاده از قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)، عاصی از دانشگاه آزاد، کلانتری از جهادسازندگی، سفید از آموزش و پرورش، حمیدیا از جهاد سازندگی، بیطرف از جهاد سازندگی و نیز سید مرتضی فتاح، علی اصغر گرانمایه پور، علی ثقفی، حمید قندهاری و غلامرضا دبیران که به سمت استانداری یزد رسیده بودند؛ هیچکدام تجربه استاندار بودن نداشتند با این توضیح که در این میان، گرانمایه پور بعد از ترک استانداری یزد به ترتیب در استانهای چهارمحال و بختیاری و مازندران به سمت استانداری منصوب میشود و مرحوم دبیران نیز سالها قبل از پیروزی انقلاب تجربه فرمانداری یزد را در کارنامه خود داشت و اما وجه مشترک تمامیدوازده استاندار تا پیش از زمانی قمیاین بود که فاقد تجربه استانداربودن، بوده اند.
9 صبح چهارشنبه 24 آبان، یازده روز بعد از معارفه زمانی قمیبه عنوان استاندار یزد، در پنجمین طبقه ساختمانی یازده طبقه، خیابان شهدای گمنام ـ نزدیک وزارت کشورـ، رو در روی وی مینشینیم تا ببینیم چه شد که استاندار یزد شد؟ آیا در این مدت به ارزیابی خاصی رسیده است؟ برای یزدی که به تازگی در میراث جهانی یونسکو جاخوش کرده چه برنامههایی دارد؟ برای صنعت، بازرگانی، معدن، منابع طبیعی، محیط زیست و فرهنگ و اندیشه دارالعباده چه نقشههایی در سر دارد و خلاصه، چشم اندازی که برای خود تعریف کرده است چیست؟ در نخستین دیدار آن چه به بحث و گفت و شنود سپرده شد، کلان برنامههایی بود که چون تا اجرایی شدن مجال و ماوایی میخواهد خیلی گذرا بدان پرداختیم و اما در مصاحبههای دیگر شاید جدی تر و چالشی تر به برخی حوزهها ورود پیدا کردیم! آن چه در پی میآید حاصل گفت و شنودی 2 ساعته است با استانداری که در روز معارفه اش گفت:«من مدیری سیاسی هستم اما فعال سیاسی نیستم».
به عنوان نخستین سوال میخواهیم بدانیم در استاندار یزد شدن تا چه میزان نقش داشتید؟
در استاندار یزد شدن هیچ نقشی نداشتم!
خواسته شما استاندار شدن یزد نیز نبود؟
علی القاعده به دلیل علایق شخصی نسبت به فضای استان و فرهنگ، علاقه من در بین سایر استانها به یزد بیشتر بود.
یعنی اگر مخیر میشدید به استاندار چند استان شدن، بازهم یزد را انتخاب میکردید؟
بله قطعا یزد را انتخاب میکردم.
در جریان ثبت جهانی یزد در میراث جهانی یونسکو هستید و
پتانسیلهای گردشگری استان یزد را میشناسید. ما بر خلاف سوالی که دیگر کلیشه شده در همین ابتدا به سراغ مشکل آب نمیرویم زیرا نه ایرانیان که همه دنیا با مشکل یزد در مورد آب و مباحث کلان آن آشنا هستند. مشخصا برنامه شما برای اعتلای گردشگری و به راه انداختن توانمندیها که در جذب گردشگر بعد از جهانی شدن کمک کند، چیست؟
ما با افتخار شاهد جهانی شدن شهر یزد هستیم که رخداد مبارکی است و معنای این رویداد این است که یونسکو و نهاد بین المللی فرهنگی جهانی به نیابت از مجموعه ای که ماموریت فرهنگی را به این نهاد بین المللی سپرده اند و تمدن و پیشینه و داشتههای یزد را با افتخار و عزت پذیرفته و نیاکان ما را در استان و شهر یزد دارای یک فرهنگ و تمدن فاخر دانسته است به همین واسطه جهانی شدن شهر یزد به معنای جهانی شدن فرهنگ و تمدن و تاریخ شهر یزد میباشد مراد از این تمدن فقط به رسمیت شناختن ساختمانها نیست. تاریخ و تمدن و داشتههای یک قطعه از جغرافیای با افتخار ایران را به رسمیت شناختند این رخداد مبارکی است برای اینکه از این پدیده به نفع اعتلای استان استفاده کنیم، پیش نیازهای زیادی باید فراهم شود در ابتدا باید زیرساختها را فراهم کرد.
در این راستا زیرساختها در حوزه گردشگری متناسب و هم طراز جهانی شدن شهر یزد نیست همچنین باید فکر و دیدگاههای مان را در مورد استان یزد منطبق با جهانی شدن هماهنگ کنیم. نمیتوان شهری جهانی داشته باشیم اما با دید محدود منطقه ای و استانی از این مزیت بهره بگیریم! بنابراین میراث فرهنگی ما میراث فرهنگی همه بشریت و همه جا شده است و وقتی رسما شهری جهانی شده ایم
حق هر انسان و گردشگر علاقه مند به تاریخ و تمدن این سرزمین است که
به یزد بیاید و آن را ببیند.
اگر قرار است برای همه علاقهمندان به تاریخ و تمدن این قطعه این حق را قائل باشیم که هستیم باید مسیر این بازدید و دیدن و حضور را فراهم سازیم. در این باره
باید برنامه ای متفاوت با برنامههای گذشته در حوزه گردشگری تدوین کنیم.
من از همه نخبگان در این حوزه دعوت میکنم نظرات خود را برای مدیریت استان بفرستند ضمن اینکه من در روزهای آینده با مشورت و شناسایی دست اندرکاران یک مجموعه ای را برای تدوین برنامههای گردشگری منطبق یا مناسب با جهانی شدن یزد تشکیل میدهم تا برنامه ارائه نمایند.
ما حتما میتوانیم در یک ارتباط مناسب با استانهای فارس و کرمان و سمنان و اصفهان در حقیقت یک مجموعه ای از برنامههای جذب گردشگر را در حوزه تمدنی و تاریخی این جا داشته باشیم. بالاخره ما یک جاده ابریشم در دنیا داریم که این روزها چینیها به راه افتاده اند
و حسابی در این حوزه سرمایه
گذاری میکنند و بهرههای فراوان از آن خواهند برد. اگر دقت کنیم جاده ادویه که از هند به سمت پاکستان و سیستان و بلوچستان و زاهدان و در نهایت به کرمان و یزد میآمده این جاده یک جاده قدیمیو از آن استان یزد و مجاور میباشد. ما برای احیای این مسیر میتوانیم تلاش و کار کنیم. این جاده ادویه در آخر به جاده ابریشم وصل میشد و این دو تمدن در یک جایی یکدیگر را قطع و ملاقات میکردند و امروز میتواند گردشگری که جاده ابریشم و کاروانسراهای قدیمیما را در استان سمنان و اصفهان ملاحظه کند بلافاصله در دیدار بعدی به استان یزد بیاید و یا از استان یزد به آن جا برود. ما نمیتوانیم حوزه تمدنی خود را با استانهای پیرامونی مرتبط نبینیم. از نظر من توسعه گردشگری نیز در همه ابعاد و در کل سرزمین استان یزد باید اتفاق بیفتد. امروز از نظر من آثار تاریخی در ابرکوه و اردکان و میبد هم جهانی است.
یعنی تمرکز روی فقط شهر یزد غلط است؟
بله این تلاشها و برنامههای توسعهای باید در تمام سرزمین یزد اتفاق بیفتد. لزوما توسعه در جایی که جمعیت باشد اتفاق نمیافتد. ما نباید اشتباه کنیم مثلا گردشگری در کویر که اتفاقا به دور از تمام نقاط جمعیتی ما محسوب میشود یکی از پارامترهای مهم و موفق گردشگری میتواند باشد. ما باید مجموعه ای از همه مزیتهای گردشگری از پرورش شتر و شتر سواری در کویر گرفته تا شهرهای گردشگری در دل کویر را با هم ببینیم. این 50 هکتار شهر میتواند محل استراحت و پیاده روی و وجود مراکز تفریحی و ساخت حمامها به سبک قدیمیباشد. گردشگر در آن جا وقت خود را با فضایی که در کویر است از شتر سواری و موتور سواری و اتومبیلرانی میگذراند. سرمایه گذار در این بخش میتواند گردشگر خارجی را از فرودگاه مستقیم به مقصد ببرد تا او چند روزی در آن جا وقت خود را صرف دید و بازدید و گردش در کویر کند و مجدد برگردند آثار تاریخی را ببینند؛ تقدم و تاخر نیز ندارد و میتواند اول از این جا بازدید کنند و بعد به جای دیگر بروند. به طور کلی نباید تلقی از گردشگری این باشد که 1000 نفر وارد آن شوند و بافت قدیم را ببینند و برگردد. این جفای به استان یزد و گردشگری میشود. باید همه برنامهها و پارامترهای گردشگری را در پهنه استان یزد بررسی نمائیم و از هیچ نکته ای غفلت نکنیم.
ماحصل گفتههای شما این است که استان یزد جهانی داشته باشیم
نه شهر جهانی یزد؛ به تبع همین نظریه، برنامههای شما هم استانی خواهد بود؟
بله حتی در یک اشل فراتر وقتی استان یزد بخشی از یک کشور است از این منظر بگوئیم که ایران ما جهانی میشود و وقتی بخواهند یزد را ببینند
طبیعتا باید وارد ایران شوند، در واقع یزد امروز منزلت و مکانت اش این است که جایگاه ایران را ارتقاء داده است.
در واقع شما یک کریدور گردشگری را مد نظر دارید؟
بله!
بزرگترین دغدغه شما در این حوزه چیست؟
دیدی که در باره گردشگری در سلایق مختلف وجود دارد از دغدغههای جدی است. بالاخره سلایق مختلفی در جامعه داریم و همه را باید به رسمیت بشناسیم. هیچ کس نمیتواند سلیقه ای را حذف کند و یا به این نتیجه برسد که این سلیقه وجود ندارد. به نظر من اینها خطاهای استراتژیک است که هر سلیقه ای و گرایشی مرتکب شود اول صدمه متوجه خودش خواهد بود. به نظر من تمام سلایق سیاسی و همه مهرههایی که در جامعه وجود دارد باید دیده شود اما انتقال واقعیتها به این سلایق و هنجارفرستهای آنها به گونه ای باشد که همه ما بپذیریم گردشگری و توسعه گردشگری یک آسیب نیست و یک فرصت است و در حال حاضر که یزد جهانی شده این فرصت خلق ثروت و رونق اقتصادی و معرفی تمدن که بیش از وجه اقتصادی برای ما مهم است، این فرصت و رخداد پیش روی ما گذاشته شده، هر اندازه از این فرصت بد استفاده کنیم و یا استفاده ننمائیم دچار آسیب میشویم.
برخی از دیدگاهها تصور میکنند ورود گردشگر به ایران آسیبی مثلا به مبانی اعتقادی ما خواهد بود. بالاخره همه سلائق در این اتفاق نظر دارند که مبانی اعتقادی و فرهنگ و داشتههای ما اموری با ارزش است که همه ما از آن صیانت میکنیم و جهانی شدن یزد به رسمیت شناختن و تائید همین ارزشهای ما
به شمار میرود یعنی نیامده اند یک ناهنجاری را جهانی کنند بلکه تمدن و تاریخی را
جهانی کردهاند. وقتی ما میپذیریم که استان یزد و شهریزد تمدن اسلام و تمدن قبل از اسلام را در یک جغرافیایی آشتی داده است برداشت من از تمدن یزد این است که یکی از تمدنهایی که به خوبی و سهل و با علاقه تمدن اسلامیرا در آغوش میگیرد و نه داشتههای قبل از اسلام را تحمیل میکند و نه تلاش میکند ارزشهای دینی را کنار بزند بلکه یک رفاقتی را بین تمدن ماقبل اسلام و تمدن اسلامیو ایرانی به وجود میآورد که حاصل آن شهر امروز یزد میشود. وقتی این شهر را دنیا به رسمیت میشناسد در حقیقت به گونه ای دارد باورهای اعتقادی ما را تائید میکند. ما به جای اینکه پرهیز کنیم و از این فرصت کنار بکشیم باید در متن این فرصتها قرار بگیریم و با افتخار این تمدن و تاریخ و داشتههای خود را معرفی نمائیم.
بر این باورم هر چه حوزه گردشگری را با برنامه توسعه دهیم میتوانیم از حوزههای دینی و اعتقادی خود بهتر صیانت کنیم و همه اینها را به دنیا معرفی نمائیم. اگر ما به یک دین جهانی اعتقاد داریم که داریم، این دین جهانی زمانی جهانی میشود که مبانی و عناصر تشکیل دهنده این باور را بتوانیم به دنیا معرفی کنیم. بهترین شیوههای معرفی این است که عناصری از سراسر جهان بیایند و با متن و جانمایههای فرهنگی و تمدنی ما در این خطه آشنا شوند اگر نیایند این آشنایی صورت نمیگیرد فقر هم هر روز دامنه گستردهتری پیدا میکند افکار عمومیاز ما خواهد خواست که شهر جهانی شده و این کار شما نبود کار نیاکان ما بود؛ مردم حق دارند این سوال را از ما بپرسند جهانی شدن یزد انحصاری است چرا شهر دیگری جهانی نشد این شهر به دلیل عمق تلاشها و مرارتهای نیاکان ما در طول چند سده به این نقطه رسید که دنیا این تمدن را به رسمیت بشناسد و اعلام کند و در معرض جهانیان نیز قرار دهند.
حالا که در معرض جهان قرار دادند شما چه کردهاید و از این فرصت چگونه استفاده کرده اید. توصیه من به همه مسئولان این است که در شهر جهانی نمیتوان محدود فکر کرد و خود را در مقابل موانع کوچک قرار داد. در یک شهر جهانی باید جهانی فکر کرد و با شجاعت و با برنامه تصمیم گرفت. بالاخره ممکن است حاشیه سازیهایی پیرامون مسئله گردشگری باشد. به نظرم آنهایی که تصمیم دارند که به کنه مطالب و موضوعات پی ببرند ما با این دسته از جریانات هیچ مشکلی نداریم و راه حل این مسئله نیز گفت و گو میباشد. بالاخره اگر ما گفت و گو را ابزاری کارآمد میدانیم نمیتوانیم از آن فاصله بگیریم. تصور من این نیست که همه سلائق همراه دولت حمایت میکنند و بسیاری از سلیقهها را هم که منتقد هستند با آنها گفت و گو میکنیم بلکه حتما با آنها حرف میزنیم. و یک نکته از همه مهم تر این است که در حوزه گردشگری و توسعه آن از هر کسی که بتواند یاری و مدد کند کمک میطلبیم. ما خواهش داریم از افرادی که با گرایش من در استان موافق و همراه هستند خرده به این روش نگیرند و این روش را کارآمدی و تست کنند و بدانند که هیچ سلیقه ای به تنهایی نمیتواند کشور را اداره کند و مشکلات را حل کند. اینکه یک دولتی با باورها و سیاستهایی بیاید حق دارد از نیروهای موافق خود استفاده کند. این حرف درستی است اما اینکه ما دور خودمان را حصاری و دیواری بکشیم و با هیچ سلیقه و گفتمان دیگری حرف نزنیم و با آنها ارتباط نداشته باشیم، این ما هستیم که ضرر میکنیم.
پس در این پازل شما، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی جایگاه ویژه ای خواهد داشت؟
بله جایگاه ویژه ای خواهد داشت و باید بدانند که خود را برای یک برنامه علمیوسیع و پرتحرک آماده کنند.
این گونه برداشت شده در هر حوزه ای وارد میشوید دو نوع نگاه دارید؛ یک نگاه دفعی و انفجاری که یک تحولات آنی ایجاد کند و در کنارش یک کارگروههایی را تدارک میبینید که افقهای بلند مدت تری را ببینند.
من منظور شما از کلمه انفجاری بودن را نمیدانم.
واکنشها سریع بوده و سریع وارد حوزهها میشدید اما احساس میشود در کنار آن کارگروههایی دارید که افقهای بلندمدت تری را ببینند و در همین واکنشهای سریع خلاصه نشود.
حتما همین طور است؛ جلساتی که برگزار میکنم نباید تصور شود که حرفهای من در آن حوزه همه آن چیزی است که در جلسه بیان کردهام. من بیشتر از آن جلسه مطلب میگیرم پیامهای مهم و سرفصل پیامها را منتقل میکنم. ولی حتما یک اتاق فکر و کارگروهی این موضوعات را بعدا پیگیری مینماید و آن را برنامه میکند من اعتقاد دارم در هیچ حوزه ای نباید بدون برنامه حرکت کرد چون
حرفهایی است که ممکن است از آن خوششان بیاید و یا نیاید اما مهم آن است که در نهایت چه نتیجه ای ببینیم. گردشگری باید توسعه یابد، سازمان میراث فرهنگی باید برنامه داشته باشد، استاندار باید از همه و از جوانها و یزدیهای
مقیم مرکز و خارج از کشور و از همه باید برنامه بگیرد اما فکر کنیم که در برنامه نوشتن
خودمان میتوانیم برنامه بنویسیم این اولین و بزرگترین خسارت ماست.
به نظر من برنامه زمانی برنامه دقیق و منطبق با نیازهای یک جامعه است حالا ممکن است همه نخبگان نتوانند در یک حوزه ای مشارکت کنند و یا دسترسی نداشته باشیم اما باید راضی باشیم و بدانیم از این برنامه ای که در حوزه گردشگری میدهیم دانشگاهها و سازمان میراث فرهنگی و جوانهای نخبه نظرشان را داده اند و کارآفرینان یزدی که در چند دهه با یزد و مسائل یزد تماس مستقیم داشتند و درک دقیقی از حوزه گردشگری دارند نیز نظرات خود را بدهند. اگر امضای اینها پای برنامه باشد برنامه بهتر و مستحکم تر اجرا میشود و مجریان نیز به خوبی برنامه را اجرا و از آن دفاع میکنند. به حوزههایی که وارد میشوم اشکالاتی که میبینم مثلا قابل رفع میباشد. مدیران علاقهمند هستند انشاءالله با افزایش تحرک، شرایط بهتری را فراهم خواهند کرد.
آدم رکی هستید؟
بله رک هستم اما سعی میکنم با فکر کردن پیرامون موضوعات اظهار نظر کنم، صراحت لهجه با تدبیر منافاتی ندارد.
اهل هزینه دادن هم هستید؟
این گرایش و سوابقی که دارم و فراز و فرودهای زندگی ام بدون هزینه نبوده است.
یعنی آن قدر شجاعت در خود میبینید که برای پیشبرد اهداف تان باید هزینههایی را بدهید؟
به شدت مخالف اغراق کردن هستم چه تعریف از خود و چه تعریف از دیگران؛ به هر حال فکر میکنم برای این برنامهها ارزش قائل هستم و برای اجرای آنها برنامه دارم اما نباید به رفتار و روشهای من از نگاه یک سلیقه و یک گرایش برداشت شود.
شما در تودیع و معارفه تان یک جمله گفتید که همان نیز در سطحی وسیع اطلاع رسانی شد. زمانی قمی: «من مدیر سیاسی هستم اما فعال سیاسی نیستم.» این جمله بسیار پرمعنا است یعنی در آن جا مرز تعیین کردید. یعنی گفتید برای فعالیت سیاسی نیامده ام سابقه من را میشناسید اما مدیر هستم و میخواهم کار انجام دهم. بیشتر سوال ما از این بابت است که وقتی وارد این حوزه جدید میشوید با این توضیح که شما در چهارمین استانی هستید که برای استانداری وارد شدهاید مدتی که میگذرد یک پالسهایی را میگیرید و متوجه میشوید این جامعه الان تشنه چیست. آیا این پالسها را گرفته اید و این توقعات به شما منتقل شده و احساساتی که موتور محرکه مدیریت شما را فعال کند به شما منتقل شده است؟ بزرگترین دغدغه ای که به شما منتقل شده چه بوده است؟
بله. به نظر من افکار عمومییک تحرک بالا را در سطوح مختلف در استان میخواهد.
پس قائل به این هستید که جامعه منتظر یک تحرک نام و نشان دارتر و تاثیرگذارتر است.شما خود را برای این توقع آماده کرده اید.
نه فقط مردم استان یزد بلکه مردم بقیه استانها نیز به این گونه هستند؛ از این که بیائیم بدون برنامه و پشتوانه وعده و قول بدهیم خسته شدهاند. مردم انتظار متفاوت شدن دارند. گفتمان ما مدیران باید عوض شود به این ترتیب که وعده ناشدنی ندهیم. شاید هم انتظار جامعه نیز این باشد. در استان یزد من حس خوبی را از مردم استان یزد دارم و فکر میکنم برآیند اخلاقی رفتار کردن جامعه در روند مثبت امور تاثیری مستقیم داشته باشد. البته انشاءالله سیاسیون هم اخلاقی رفتار میکنند اما برآیند جامعه و رفتار مردم استان یزد خیلی خوب است.
قبول دارید پشت هر تغییری یک سری توقعات وجود دارد.این توقعات به شما منتقل شده است؟
بله ولی اجازه بدهید زمان دیگری در این باره سخن بگوئیم و دقیق تر حرف بزنیم. قرار شد اگر رک باشم زمانی تصریح کنم که به آن تصریح اعتقادی داشته باشیم.
نکته این که شما را فردی اقتصادی میدانند و برخلاف گرایشها و رزومه سیاسی، بیشتر فردی میدانند که در زمینههای اقتصادی تمایل دارید فعالیت کنید. استان یزد استانی تاریخی، فرهنگی، صنعتی و معدنی است که طبیعتا با هم انطباق دارید. آیا اهم برنامههای شما در حوزه اقتصادی خلاصه میشود.
نه. وقتی من توسعه را میبینم با همه عناصر آن میبینم. از پیش نیاز جدی آن به رفع موانع انتقال آب میبینم در انتقال آب هم هر گزینهای که ممکن باشد آب را به یزد برساند حتما دنبال میکنم حتی هزینه تمام شده آب هم برای من اولویت دوم است. تامین آب اولویت اول است چرا که در شرایطی قرار داریم که مسئله آب مسئله اصلی در ایران و یزد در دهه آینده است و ما در بحران هستیم و ده سال جلوتر باید اقدام کنیم. وقتی ما دچار این شرایط میشویم نباید گزینهها را کنار بگذاریم و یا بگوئیم مثلا انتقال آب از جنوب یا فلان نقطه اهمیتی ندارد.
شما یک جمله گفتید که همه اینها را تحت پوشش قرار داد. یعنی انتقال آب به یزد از هر طریق ممکن. یعنی وارد مصادیق نشویم؛ از شمال، از جنوب و از هر جایی که امکان دارد و به قیمت تمام شده هم توجهی نداریم.
ما قیمت تمام شده را بررسی میکنیم اما اگر در جایی بخواهیم بین تامین آب و هزینه یکی را انتخاب کنیم، تامین را انتخاب میکنیم. یک جمله ای هم فرمودید شما به حوزه اقتصاد توجه جدی داشتهاید. این توجه من در عناصر توسعه در استان و یا در هر سرزمینی که ماموریت پیدا کنم اول سعی میکنم روی مهم ترین مسئلهای که جامعه آن جا را رنج میدهد، دست بگذارم. امروز تردیدی نداریم که بیکاری خطرناک ترین لشکر در کشور است از این رو مدیر ارشد نمیتواند بدون این ملاحظه و یا پیوست این ملاحظه را در نظر بگیرد. اگر قرار است من اقتصاد را ببینم باید از همه واحدهای صنعتی و معدنی صیانت کنم و به سراغ افرادی بروم که صدمه دیده اند و ارزیابی کنم تا چه میزان میشود این صدمهها را کاهش داد و باید در حوزههای جدید سرمایه گذاری کنم به دلیل اینکه هر صنعتی هم عمر خاصی دارد و اگر از آن عمر و بازده زمانی خارج شدیم باید به صنایعهای تک و اقتصاد دانش بنیان و توسعه شرکتهای دانش بنیان برویم. به نظر من همان قدر که سازمان معدن و صنعت در استان نقش ایفاء میکند به همان اندازه هم باید پارک علم و فناوری ایفاء نماید. هر کجا احساس کنیم که پارک کمتر و فاصله اش با فاصله حوزه اقتصاد بیشتر میشود باید بدانیم که داریم اشتباه میکنیم چرا که تحصیل کردههای استان یزد جزء از مسیر شرکتهای دانش بنیان و توسعه ای نمیتوانند مشکل شان را حل کنند و ما نباید انتظار داشته باشیم که با یک تحصیل کرده کارشناس ارشد و دکترا همان زمینه کاری را به آن پیشنهاد کنیم که یک تبعه افغانی انجام میدهد. درست است که میگوئیم فارغ التحصیلان باید مهارت داشته باشند ولی ما هم باید توان این هضم را داشته باشیم که یک انسان تحصیل کرده و فرهیخته ایده بدهد و ایده اش را به خلق ثروت تبدیل کنیم.
پس یکی دیگر از اضلاع ما تکمیل میشود یعنی حوزه اقتصاد و گردشگری و حوزه پارک علم و فناوری به ویژه با تکیه بر شرکتهای دانش بنیان نظر خاصی دارید؟
بله حتما جلسات متعدد کاری روی مسئله اقتصاد دانش بنیان با صاحبان ایده و مخترعین در میان اساتید و دانشجویان و دانش آموزان خواهم داشت آنها باید به من بگویند که باید چه کار کرد. درک کلی من این است مزیت بسیار بالا در استان یزد وجود دارد و آنها باید به من برنامه بدهند و من برنامههای آنها را اجرا میکنم ولی خروجی تلاش ما و آنها باید این باشد که نرخ بیکاری
تحصیل کردگان پایین بیاید.
پس این یک پروتکل و مبارزه با بیکاری است؟
به این دلیل توجه من به حوزه اقتصاد زیاد است. وقتی حوزه اقتصاد را میبینم حتما خلق ثروت در گرشگری یک پیوست جدی است همین طور شرکتهای دانش بنیان و همین طور حتی کشاورزی را تکنیکال کردن. تا کنون نیز تا حد زیادی بخشهایی از کشاورزی استان یزد تکینیکی شده، من به سمت تکنیکی کردن کشاورزی هم خواهم رفت. در توسعه با همه عناصر در همه سرزمین یزد باید پیش رفت.
یعنی به سمت تولیدات ارگانیک هم میروید.
بله در همه سرزمین یزد. باید فردی که در روستای شمسی نشسته از همه مزایا استفاده کند و احساس کند
این روستا را دیده اید؟ روستایی دارای بافت قدیمی زیبا، اسم بردن از این روستای تقریبا خاص برای ما تعجب آور بود. یکی از روستاهای زیبای یزد است که مهاجرت معکوس دارد.
بله بسیار هم موفق هستند اینها باید احساس کنند که این مزیت جهانی شدن یزد برای آنها هم هست و نباید محدوده گردشگری را تنگ کنیم که فقط بافت قدیم یزد و آن هم منحصر به بازدیدهای تعدادی گردشگر و بعد بگوئیم ما از این ظرفیت استفاده کردهایم. اگر کسی بخواهد استان یزد را ببیند، باید ببیند وارد کدام کشور میشود، پس این مزیت برای کشور ایران است.
این یک مژده خیلی خوبی است
که اقشار متفکر جامعه در مدیریت
استان مشارکت داده میشوند.
بله من هم در پاسخ به بسیاری از فرمانداران که میگفتند متنفذین شهرستان با نمایندگان مسائل را در کشور پیگیری کنیم من آنها را تشویق کردم. از نظر من مدیری با ارزش است که اعتبارات ملی را جذب کند و با وزیر و معاون وزیر سر و کله بزند اصلا من موضوعات را در استانداری متمرکز نمیکنم به این معنا هر کسی هر تصمیمی بخواهد برای استان بگیرد و مشکلات مردم را حل کند حتما باید از من اجازه بگیرد! مخالف این رویه هستم.
پس هوشمندانه دغدغه جامعه را درک کردهاید و میدانید جامعه تحرک میخواهد
بله! البته ادعای هوشمندی ندارم.
آیا در جذب سرمایه تخصصی دارید، بهویژه جذب سرمایههای خارجی؟ در این زمینه مشخصا چه برنامهای دارید؟
بله یک دفتر رسمی جذب سرمایه داریم و به آنها تاکید کردهام که از وضع موجود راضی نیستم و بایستی تلاشهای بیشتری
داشته باشیم.
بررسیهای به عمل آمده حکایت از آن دارد که در جذب سرمایهگذاران خارجی موفق عمل کردهاید این مزیت را در استان یزد اجرایی خواهید کرد؟ برنامه برای این موضوع مهم و خاص دارید؟
بله حتما. به دلیل لطفی که دولت و وزراء و مجموعه کشور به من دارند از این لطف و محبت آنها به نفع توسعه استان استفاده میکنم. که از جمله در حوزه سرمایهگذاری. معتقدم وقتی سرمایهگذارانی به تهران وارد میشوند، سامانهای داشته باشیم اطلاعات آنها را در اختیار داشته و جزء اولین میزبانان آنها در کشور باشیم و آنها را از تهران به یزد بیاوریم.
یکی از گلایههای استان این بود چرا بسیاری از سرمایهگذاران به اصفهان و شیراز میروند و کسی به یزد نمیآید.
از این بعد بسیاری میتوانند به یزد بیایند و زمینهها فراهم است. از تلاشهای پیشینیان هم تشکر میکنم.
تیمهای اقتصادی که همراه نخست وزیر کشورها میآیند میتوانند به یزد بیایند.شما از این ارتباطات استفاده کنید.
جهانی شدن یزد به من میدان زیادی میدهد؛ هم با خارجیها با دست بالا در امر سرمایهگذاری گفت و گو کنم و اینکه سرمایههای خود را در شهری میآورید که در آسمان میراث جهانی هر روز دیده میشود. پس سرمایهگذاران در کنار مجموعهای نشاندار سرمایهگذاری میکنند که مزیت به شمار میرود. من به دنبال این هستم از طریق ارتباطی که با مجموعه سرمایهگذاری در وزارت اقتصاد و سرمایهگذاری خارجی دارم حتما علاقهمندان به سرمایهگذاری پیدا کرده و دعوت میکنیم. برای این سازو کار یک دفتر در تهران مامور میکنم و خود یزدیها این کار را بر عهده بگیرند. در استان نیز سامانهای خواهیم داشت که امر سرمایهگذاری تسهیل شود. من نمیپذیرم که سرمایهگذاری
وارد استان شود و یک سال روند سرمایهگذاریاش طول بکشد.
آیا از یزدیهایی که دارای سرمایههای کلان در خارج از کشور هستند و در آن جا فعالیت دارند و دوست دارند در یزد سرمایهگذاری کنند، اما تاکنون اعتماد نکرده اند. بانک اطلاعاتی خواهید داشت؟
اعتماد کردن رکن مهمی است. برای همه سرمایهگذاران یزدی داخل و خارج از کشور برنامه داریم. آنها اگر ببینند محدود فکر نمیکنیم و به اندازه قواره استان یزد که جهان آن را میشناسند، فکر میکنیم و اینها را در فشارهای اداری استخوان هایشان را خرد نمیکنیم و موانعی که برای سرمایهگذاری ایجاد شده نگاهمان را تغییر دادیم. سرمایهگذار برای کشور ما فرصت است نه آسیب؛ نعمت است و متخلف نیست. خدای ناکرده نگاهی حاکم شود که هر کسی که پول دارد متخلف است چرا باید سرمایهگذار به این جا بیاید؟ بلکه به جایی میرود که او را نعمت و فرصت ببینند. من یک بانک اطلاعاتی از این افراد فراهم میکنم و در تلاشم فرهنگ استقبال از اینها را در خانواده دولت به وجود بیاورم. ما با بخشهای مردمی خیلی راحت میتوانیم این مسائل را حل کنیم مردم انتظار دارند استانشان آباد و مترقی شود و اقتصادی روان داشته باشد این خواسته آن هاست. اتفاقا مردم مطالبه میکنند که جناب استاندار تو حق نداری با هر کسی که بخواهد بیاید سرزمین من را آباد کند رفتار نامناسبی داشته باشید.
شما با قطار به تهران آمدید مسائل ریلی را بررسی کردید، دو نقطه در استان مورد بحث و انتقاد است؛ یکی بحث ریلی و دیگری سفرهای هوایی. برای این دو موضوع با توجه به اینکه افکارتان توسعهای و سرمایهگذارانه و منطبق با جهانی شدن یزد است چه برنامهای دارید.
خیلی سوال زیبایی بود، من با قطار مسافرت کردم. دو خطه شدن راه آهن بافق و اصفهان را ببینم در چه وضعیتی است. یک اعتباری نیز در سفر رئیسجمهوری به این پروژه اختصاص یافته که بخشی از آن پرداخت شده است، اگر این پروژه فعال شود دیگر توقفگاههایی که در حال حاضر در قطارهای مسافری و حمل بار وجود دارد نخواهیم داشت و رفت و آمدهای ریلی در یزد سهل خواهد شد. باید توجه داشت 50 درصد از بار ریلی ایران از این مسیر 700 کیلومتری میگذرد یعنی مسئله ریل در استان یزد یک مسئله استراتژیک است.
حمل و نقل مسئلهای استراتژیک است؟
بله مهم و استراتژیک است، بنابراین ما وقتی میخواهیم به شهری جهانی گردشگر دعوت کنیم با توجه به اینکه همه گردشگران که با هواپیما نمیآیند و خود سفر با قطار یک گردشگری متنوع و زیبا در دل کویر است روی این مسئله حساسیت داشتم تا به خوبی ارزیابی کنم تا بنیه راه آهن ما در چه سطحی است.من در این باره امیدوار از قطار پیاده شدم. در مورد اینکه فرودگاه نیز موفقتر باشد باید جلساتی برگزار کنیم تا بیشتر با مسائل آن آشنا شوم. به طور کلی زیرساختهای راهی و ریلی و هوایی یزد خوب است، اما این شرایط باید متناسب با جهانی شدن باشد. در هر کجا که گزارشی از سوی مدیری ارائه میشود بلافاصله اولین سوال این است که این پیشرفت همان نقطهای است که برای جهانی شدن باید به آن عزیمت میکردیم یا هنوز فاصله داریم؛ وقتی اندازهگیری کردیم دیدیم برای رسیدن به آن نقطه مطلوب و رضایتبخش باید برنامه داشته باشیم. ما نمیتوانیم گردشگری را با شش سال قبل مقایسه کنیم ریل را هم نمیتوانیم با همان شرایط ببینیم. من دیگر استاندار یزد هستم و به دلیل جهانی بودن این استان حتی موضوعاتی که در تصمیمات و گفته هایم مطرح میکنم به نوعی با آبروی مردم گره خورده است.
در حوزه مسائل اجتماعی تا چه میزان
بر روی مسائل حساس هستید؟
جامعهای که در حوزههای سیاسی و اجتماعی و ساحت مدنی نشده باشد نمیتواند در بقیه حوزهها قدم محکمی بردارد. جامعهای که مملو از نهادهای غیر دولتی و تشکلها و انجی اوها نباشد نمیتواند امر نظارت بر حکومت از طرف مردم صورت بگیرد. همان طور که اگر روزنامهها و جراید مستقل نداشته باشیم این نظارت خدشهدار میشود. حوزه اجتماعی ما باید ضمن اینکه منزلت و کرامت بالایی دارد باید بتواند رصد کند و برنامه بدهد و آنها را پیگیری کند این هم از جامعه بر میآید. ما نمیتوانیم در حوزه اجتماعی به موضوعات اصلی و مدنی جامعه بیاعتنا باشیم و شعار بدهیم جامعه هستیم اگر چه هنوز ورود نکردهایم، اما به توسعه تشکلها و انجیاو و نهادهای غیر دولتی اهمیت میدهم و با آنها نشستی خواهیم داشت؛ چه زیست محیطی یا هر تشکلی که واسطه میان مردم و مسئولان هستند.
می توان امیدوار بود هم وزن دیدگاههایی که در حوزه اقتصادی و توسعه دارید در حوزه اجتماعی نیز حساس باشید؟
بله! ممکن است گرفتاریهای حوزه بیکاری زیاد باشد که این مستقیما به حوزه اجتماعی باز میگردد.
خب بالاخره اینها هم به مسائل اجتماعی بر میگردد و فشار خود را بر مسائل اجتماعی تحمیل میکند؟
بله آثارش را در حوزه اجتماعی میگذارد، اما ممکن است در سالهای اول ضربه به بیکاری وارد کنیم، دژ را بشکنیم اینها برنامههای خاص خود و فعالیتهای متمرکز را میخواهد. این بدان معنا نیست که من حوزه اجتماعی را نمیبینم حتما میبینم عوارضی هم که از بیکار بودن جامعه و جوانان در حوزه اجتماعی و آسیبهای اجتماعی میبینیم بسیار فراوان است. اگر رفتیم سراغ کاهش بیکاری به حوزه اجتماعی هم کمک میکنیم منتها نهادهای اجتماعی هم نباید فراموش کرد، چون این کلمات کلی که متاسفانه از آن استفاده میکنیم مثل فعالیتهای فرهنگی و..اینها نهادهای فرهنگی را شکل میدهد؛ نه استاندار و وزیر و فلان وزارتخانه. اگر 24 سال است استان یزد در کشور در کنکور اول است نباید به حساب دوایر دولتی در آموزش و پرورش گذاشت معلمینی که روی پای خود میایستند چه در روستا و شهرها دست آنها را میبوسم اینها هم سهم دارند همچنین خانواده ها. در حقیقت یک سیستم کنترلی دقیق فرهنگی از خانه تا کلاس همدست شدهاند و محصولش این شده است بنابراین اگر بخواهیم در فرهنگ و اجتماع شاهد اتفاقات خوب باشیم باید نهادهای خوبی داشته باشیم نهادهای خوب باید دید باز داشته باشند.
دیدگاهتان در خصوص وضعیت معدن استان چیست؟
دومین استان معدنی کشور هستیم و بسیاری از صنایع ما معدنی است. سرامیک و کاشی و فولاد معدنی است وقتی میگوییم توسعه صنعت و صیانت از صنعت باید صیانت از معدن باشد.منتها یک سری ذخایر معدنی داریم که هنوز از آن بهرهبرداری نشده است. یک سری دغدغه در توسعه برنامههای معدنی داریم که در بافق و چادرملو و در جاهای دیگر است. عمدتا گرفتاریها و نگرانیها در دو حوزه زیستمحیطی در برنامه توسعه معادن و دیگری فقدان آب است. این دو عمده مسئلهای است که اگر تدبیر نشود محدودیت ایجاد میکند.
از مدافعان سرسخت محیط زیست هستیم و معتقدیم که هر اتفاقی در این استان میخواهد بیفتد مسائل زیستمحیطی باید در اولویت باشد، اما بپذیریم بخش معدن بخش بیپناهی است و فشار زیادی روی آنها است؟
هر طرحی که بیاید باید دو پیوست آنها را همراهی کند. پیوست زیست محیطی و پیوست فرهنگی؛ پیوست زیست محیطی بدان علت که حق همه مردم این است از هوای پاک استفاده کنند و با آرامش استفاده کنند. پیوست فرهنگی این است که داشتهها را از بین نبریم، ضمن اینکه در حق معدن هم ظلم نشود. ما میتوانیم افراد توسعهگرا باشیم که هم به محیط زیست لطمه نزنیم هم صیانت کنیم و هم معدن را توسعه دهیم. اولین جلسه کاری با مدیر عامل چادرملو داشتم و خواستم که معدنکاران بزرگ استان جلسهای داشته باشند و به حرفهای آنها گوش دهیم، اما بیشتر جلسه من جلسه تصمیمگیری شرکتها برای انتقال آب بود.